شعر در مورد پلنگ
شعر در مورد پلنگ
شعر در مورد پلنگ ,شعر در مورد پلنگ صورتی,شعری زیبا در مورد پلنگ,شعر درباره پلنگ,شعری در مورد پلنگ,شعر کودکانه در مورد پلنگ,شعر کوتاه در مورد پلنگ,شعر زیبا درمورد پلنگ,شعر درباره پلنگ و ماه,شعر کودکانه درباره پلنگ,شعر درباره ی پلنگ,شعری درباره ی پلنگ,شعر پلنگ و ماه,شعر پلنگ و ماه حسین منزوی,شعر ماه و پلنگ حسین منزوی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پلنگ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
پلنگ سنگی دروازه های بسته شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم
شعر در مورد پلنگ
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
شعر در مورد پلنگ صورتی
توجهی به تکاپوی این پلنگ نکن
به تیررس که رسیدم بزن، درنگ نکن
تمام حیثیت کوه از شکوه من است
نه افتخار به فتح دو تکه سنگ نکن
شعری زیبا در مورد پلنگ
این عکس رخ توست که بر ماه نشسته
نشنیده ولی بچـــه پلنگ ایــن جریان را
برعهد تو دلبسته و دل خوش به تو کرده
حافظ کـــه رها کــرده همه مغبچگان را
شعر درباره پلنگ
چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر می آید، همیشه ماه می گیرد؟
خزان می خیزد و با پنجه های خشک و چوبینش
گلوی سبز را در بطن رُستنگاه می گیرد
شعری در مورد پلنگ
راه خـــــودت را کـــج نـکـــن بـــا دیـــدنــــم از دور
آهــــــوی وحشی از پلنـگ ایـنـسان گـریزان نیست
می گردی و چشمـم بـــه دنــبــــال تـــو مـی گــــردد
خــورشــید از چشم زمیــــن یک لحظه پنهان نیست
شعر کودکانه در مورد پلنگ
ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟
دنیا پر است این همه از خوش تراش ها؟!
از بس به ماه چشم تو پر میکشم? شبی
آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!
شعر کوتاه در مورد پلنگ
بدون اینکه شبی ماه را نظاره کنیم
چه کرده ایم به جز طعنه بر پلنگ زدن؟
در ازدحام ابابیل ها کلاغ شدیم
مرام هرچه کلاغ است لاف جنگ زدن
شعر زیبا درمورد پلنگ
از آن شبی که تو رفتی پلنگ وحشی کوه
اسیر سایه ی حیرانی بیابان است
عقاب قله نشینی مگر که در دل دشت
به رغم چشم قشنگت بهار پنهان است
شعر درباره پلنگ و ماه
کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست
یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست
فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر
لشکری آماده پشت برج و باروهای توست
شعر کودکانه درباره پلنگ
ماه شب چهاردهی که تصاحبت
چون حسرتی به سینه ی صدها پلنگ بود
خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید
خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود
شعر درباره ی پلنگ
دستگیره در را که می گیری
پرنده ای بال می گشاید
پلنگی خیز بر می دارد
نهنگی باله می جنباند
کودکی برای اولین بار
روی پا می ایستد
تا بروند
مانندِ تو
که دستگیره در را گرفته ای.
شعری درباره ی پلنگ
چرخ که دود دلم پلنگ تنش کرد
خواب به بختم پلنگ وار برافکند
بسته خواب است بخت و خواب مرا
غم بست و به دریای انتظار برافکند
شعر پلنگ و ماه
بر پلنگ ار بنهد دست ز روی شفقت
نجم سیاره نماید نقط از پشت پلنگ
ای به علم و به سخا مفخر اهل غزنین
غزنی از فخر تو بر چرخ برآرد اورنگ
شعر پلنگ و ماه حسین منزوی
شیر گیران پلنگ انداز را
کرد عاجز پنجه زور آورت
بر نگیرد سر ز خط امر تو
هر که شد چون اوحدی فرمان برت
شعر در مورد پلنگ
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد پنجشنبه
شعر در مورد دعا
شعر در مورد سفید شدن مو
شعر در مورد شطرنج
شعر در مورد اصفهان
- ۹۷/۰۷/۰۹